سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























با یاد خدا
سوره اسراء برای من، پر از آموزه های دینی بود!!
موقع رسیدن به آیات مربوط به پدر و مادر، نکته ای در تفسیرش دیدم که
برام خیلی جالب بود !!
قرار گرفتن آیات توحید در کنار احسان به پدر و مادر حکایت از ارزشمند بودن بیش از حد نیکی به این بزرگواران است!
خدایا ممنونم ازتون، بابت چنین مونس ارزشمندی که برایم قرار دادید
لبخند

http://www.tebyan-hamedan.ir/thumbnial.aspx?wight=350&image=files/images/2093.jpg

توحید و نیکى به پدر و مادر، سرآغاز یک رشته احکام مهم اسلامى

لا تجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مخْذُولاً(22)

وَ قَضى رَبُّک أَلا تَعْبُدُوا إِلا إِیَّاهُ وَ بِالْوَلِدَیْنِ إِحْسناًإِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَک الْکبرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاهُمَا فَلا تَقُل لهَُّمَا أُفٍ وَ لا تَنهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً کرِیماً(23)

وَ اخْفِض لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلّ‏ِ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّب ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانى صغِیراً(24) رَّبُّکمْ أَعْلَمُ بِمَا فى نُفُوسِکمْ إِن تَکُونُوا صلِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلأَوَّبِینَ غَفُوراً(25)

"نخست از توحید شروع کرده مى ‏گوید : با خداوند یگانه (الله) هیچ معبودى قرار مده (لا تجعل مع الله الها آخر). نمى‏ گوید معبود دیگرى را با خدا پرستش مکن
، بلکه می گوید قرار مده تا معنى وسیع ترى داشته باشد، یعنى نه در عقیده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا و نه در پرستش معبود دیگرى را در کنار الله قرار مده. سپس به بیان نتیجه مرگبار شرک پرداخته مى ‏گوید : اگر شریکى براى او قائل شوى با مذمت و خذلان فرو خواهى نشست (فتقعد مذموما مخذولا). بعد از اصل توحید به یکى از اساسى‏ ترین تعلیمات انسانى انبیاء ضمن تاکید مجدد بر توحید اشاره کرده مى ‏گوید: پروردگارت فرمان داده که تنها او را بپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکى کنید (و قضى ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا) قرار دادن توحید یعنى اساسى‏ ترین اصل اسلامى در کنار نیکى به پدر و مادر تاکید دیگرى است بر اهمیت این دستور اسلامى. مطلق بودن احسان که هر گونه نیکى را دربرمى‏ گیرد و همچنین، والدین که مسلمان و کافر را شامل مى‏ شود، سومین و چهارمین تاکید در این جمله است.سپس به بیان یکى از مصداقهاى روشن نیکى به پدر و مادر پرداخته مى ‏گوید: هر گاه یکى از آن دو، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیرى و شکستگى برسند ( آنچنان که نیازمند به مراقبت دائمى تو باشند) از هر گونه محبت در موردآنها دریغ مدار، و کمترین اهانتى به آنان مکن، حتى سبک ترین تعبیر نامؤدبانه یعنى اف به آنها مگو ( اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف). و بر سر آنها فریاد مزن ( و لا تنهرهما).بلکه با گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو ( و قل لهما قولا کریما)."*(مابقی در ادامه مطلب)

رعایت اعتدال در انفاق و بخشش:
مشغول تلفن

وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسکِینَ وَابْنَ السبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً(26)

إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوَنَ الشیَطِینِوَ کانَ الشیْطنُ لِرَبِّهِ کَفُوراً(27) وَ إِمَّا تُعْرِضنَّ عَنهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّک تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّیْسوراً(28)

وَ لا تجْعَلْ یَدَک مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِک وَ لا تَبْسطهَا کلَّ الْبَسطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً محْسوراً(29) إِنَّ رَبَّک یَبْسط الرِّزْقَ لِمَن یَشاءُ وَ یَقْدِرُإِنَّهُ کانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرَا بَصِیراً(30)

"نخست مى ‏گوید: حق ذى القربى و نزدیکان را به آنها بده ( و آت ذا القربى حقه). و همچنین مستمندان و درراه ‏ماندگان را ( و المسکین و ابن السبیل ) : در عین حال هرگز دست به تبذیر نیالاى ( و لا تبذر تبذیرا ) . تبذیر در اصل از ماده بذر و به معنى پاشیدن دانه مى‏آید
، منتها این کلمه مخصوص مواردى است که انسان اموال خود را به صورت غیر منطقى و فساد، مصرف مى‏ کند، و معادل آن در فارسى امروز ریخت‏ وپاش است. و به تعبیر دیگر تبذیر آنست که مال در غیر موردش مصرف شود هر چند کم باشد، و اگر در موردش صرف شود تبذیر نیست هر چند زیاد باشد. ==>چنانکه در تفسیر عیاشى از امام صادق (ع‏) مى‏ خوانیم: که در ذیل این آیه در پاسخ سؤال کننده ‏اى فرمود:" **(مابقی در ادامه مطلب)


*"و نهایت فروتنى را در برابر آنها بنما
، و بال هاى تواضع خود را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر ( و اخفض لهما جناح الذل من الرحمة).
و بگو بار پروردگارا ! آنها را مشمول رحمت خویش قرار ده همان گونه که در کودکى مرا تربیت کرده‏اند ( و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا )و از آنجا که گاهى در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر و احترام آنها و تواضعى که بر فرزند لازم است ممکن است لغزش هائى پیش بیاید که انسان آگاهانه یا ناآگاه به سوى آن کشیده شود در آخرین آیه مورد بحث مى‏ گوید: پروردگار شما به آنچه در دل و جان شما است از شما آگاهتر است ( ربکم اعلم بما فى نفوسکم ) چرا که علم او در همه زمینه‏ ها حضورى و ثابت و ازلى و ابدى و خالى از هر گونه اشتباه است در حالى که علوم شما واجد این صفات نیست . بنابراین اگر بدون قصد طغیان و سرکشى در برابر فرمان خدا لغزشى در زمینه احترام و نیکى به پدر و مادر از شما سر زند و بلافاصله پشیمان شدید و در مقام جبران برآئید مسلما مشمول عفو خدا خواهید شد : اگر شما صالح باشید و توبه‏ کار خداوند توبه‏ کاران را مى‏ آمرزد ( ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفورا )
پیامبر (ص‏) فرمود : ایاکم و عقوق الوالدین فان ریح الجنة توجد من مسیرة الف عام و لا یجدها عاق : بترسید از اینکه عاق پدر و مادر و مغضوب آنها شوید
، زیرا بوى بهشت از پانصد سال راه به مشام مى ‏رسد، ولى هیچگاه به کسانى که در مورد خشم پدر و مادر هستند نخواهد رسید.
سید قطب در تفسیر فى ظلال حدیثى به این مضمون از پیامبر (ص) نقل مى‏ کند که مردى مشغول طواف بود و مادرش را بر دوش گرفته طواف مى ‏داد
، پیامبر (ص‏) را در همان حال مشاهده کرد عرض کرد آیا حق مادرم را با این کار انجام دادم، فرمود : نه حتى جبران یکى از ناله‏ هاى او را ( به هنگام وضع حمل ) نمى ‏کند !

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

**تفسیر آیات 26 تا 29: من انفق شیئا فى غیر طاعة الله فهو مبذر و من انفق فى سبیل الله فهو مقتصد : کسى که در غیر راه اطاعت فرمان خدا مالى انفاق کند، تبذیر کننده است و کسى که در راه خدا انفاق کند میانه رواست و نیز از آنحضرت نقل شده که روزى دستور داد رطب براى خوردن حاضران بیاورند، بعضى رطب را مى ‏خوردند و هسته آنرا به دور مى‏ افکندند، فرمود : این کار را نکنید که این تبذیر است و خدا فساد را دوست نمى‏ دارد!!
==>دقت در مساله اسراف و تبذیر تا آن حد است که در حدیثى مى ‏خوانیم پیامبر(ص‏) از راهى عبور مى‏ کرد
، یکى از یارانش بنام سعد مشغول وضوء گرفتن بود، و آب زیاد مى ‏ریخت، فرمود : چرا اسراف مى ‏کنى اى سعد ! عرض کرد : آیا در آب وضو نیز اسراف است ؟ فرمود : نعم و ان کنت على نهر جار : آرى هر چند در کنار نهر جارى باشى.!! آیه بعد به منزله استدلال و تاکیدى بر نهى از تبذیر است، مى ‏فرماید : تبذیر کنندگان برادران شیاطین هستند ( ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین ) . و شیطان، کفران نعمتهاى پروردگار کرد (و کان الشیطان لربه کفورا).
و از آنجا که گاهى مسکینى به انسان رو مى ‏آورد و امکاناتى براى پاسخ گوئى به نیاز او در اختیارش نیست
، آیه بعد طرز برخورد صریح با نیازمندان را در چنین شرائطى بیان مى‏کند و مى‏ گوید اگر از این نیازمندان به خاطر ( نداشتن امکانات و ) انتظار رحمت خدا که به امید آن هستى روى برگردانى نباید این روى‏ گرداندن توأم با تحقیر و خشونت و بى ‏احترامى باشد، بلکه باید با گفتارى نرم و سنجیده و توأم با محبت با آنها برخورد کنى حتى اگر مى ‏توانى وعده آینده را به آنها بدهى و مایوسشان نسازى ( و إما تعرضن عنهم ابتغاء رحمة من ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا )
در آیه بعد روى این مساله تاکید کرده مى‏ گوید : دست خود را بر گردن خویش بسته قرار مده (و لا تجعل یدک مغلولة الى عنقک)
این تعبیر کنایه لطیفى است از اینکه دست دهنده داشته باش
، و همچون بخیلان که گوئى دستهایشان به گردنشان با غل و زنجیر بسته‏اند و قادر به کمک و انفاق نیستند مباش . از سوئى دیگر دست خود را فوق العاده گشاده مدار، و بذل و بخشش بى حساب مکن که سبب شود از کار بمانى، و مورد ملامت این و آن قرار گیرى، و از مردم جدا شوى ( و لا تبسط ها کل البسط فتقعد ملوما محسورا). همانگونه که بسته بودن دست به گردن کنایه از بخل، گشودن دستها به طور کامل آنچنانکه از جمله و لا تبسطها کل البسط استفاده مى‏شود کنایه از بذل و بخشش بى حساب است"
برگرفته از تفسیر نمونه


نوشته شده در شنبه 89/10/4ساعت 1:10 عصر توسط نورالهـــدی نظرات ( ) |


Design By : Pichak