سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























دوست دارم از اعماق وجودم فریاد بزنم و به همه بگویم که چه کتاب ارزشمندی و چه گوهر نایابی در خانه هایمان است دوست دارم همه در این کلاس ارزشمند شرکت کنند کلاسی که معلم مهربانی چون خدا دارد و شاگرد کوچکی چون من انسان!

وقتی تمام تدارکات را می بینم تا قرآن را شروع به حفظ کنم
، شور و شعف خاصی سرتاسر وجودم رو فرامی گیرد، خودم را زیر نگاه ذره بین پروردگارم می بینم، احساس می کنم نگاهم میکند! من خاکی رو نگاه می کند اله من معبود من چقدر مهربانید شما !

یه روز هنگامی که با تمام وجود صدایش می کردم و نمی دانستم با چه اسمی صدایشان کنم گفتم الله مهربانم و ای رحمان من! رحمان من!

نا خوداگاه گفتم شاید بهتر بود کلمه الله را برزبانت جاری می کردی؛

و شما ای اله مهربان من، موقع حفظ قرآن بهم گفتید:


قُلِ ادْعُوا اللَّـهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَـنَ  أَیًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى

"بگو الله را بخوانید ، یا رحمن را ، هر کدام را بخوانید ( ذات پاکش یکى است و ) براى او نامهاى نیک است"
ناخوداگاه اشکم جاری شد
گریه

و وجودم گرم از محبت و مهربانی شما شد قلب


نوشته شده در شنبه 90/3/21ساعت 12:0 صبح توسط نورالهـــدی نظرات ( ) |


Design By : Pichak