سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























با یاد خدا
این روزها مشغول حفظ سوره اسراء هستم.
سوره ای که روایت گر عروج پیغمبر عزیزمون است!
عروجی که در سوره نجم عاشق حفظ تک تک آیاتش شدم!
در زیر قسمتی از مشخصات سوره (برگرفته از تفسیر نمونه) آمده است:

نام هاى این سوره و محل نزول آن:

"نام مشهور این سوره بنى اسرائیل است و نام هاى دیگرى نیز از قبیل اسراء و سبحان دارد/ محل نزول : مکه

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

سبْحَنَ الَّذِى أَسرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسجِدِ الْحَرَامِ إِلى الْمَسجِدِ الأَقْصا الَّذِى بَرَکْنَا حَوْلَهُ لِنرِیَهُ مِنْ ءَایَتِنَاإِنَّهُ هُوَ السمِیعُ الْبَصِیرُ(1)

پاک و منزه است خدائى که بنده ‏اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد اقصى که گرداگردش را پر برکت ساختیم برد، تا آیات خود را به او نشان دهیم او شنوا و بیناست.

نخستین آیه این سوره از مساله اسراء یعنى سفر شبانه پیامبر (ص‏) از مسجد الحرام به مسجد اقصى ( بیت المقدس ) که مقدمه‏اى براى معراج بوده است سخن مى‏‌گوید
، این سفر که در یک شب و مدت کوتاهى صورت گرفت حداقل در شرایط آن زمان از طرق عادى به هیچ وجه امکان پذیر نبود، و جنبه اعجاز آمیز و کاملا خارق العاده داشتاین آیه در عین فشردگى بیشتر مشخصات این سفر شبانه اعجاز آمیز را بیان مى‏ کند:

1-جمله اسرى نشان مى‏ دهد که این سفر
، شبب هنگام واقع شد، زیرا اسراء در لغت عرب به معنى سفر شبانه است، در حالى که کلمه سیر به مسافرت در روز گفته مى‏ شود.

2-کلمه لیلا در عین اینکه تاکیدى است براى آنچه از جمله اسراء فهمیده مى‏ شود.

3-کلمه عبد نشان مى‏ دهد که این افتخار و اکرام به خاطر مقام عبودیت و بندگى پیامبر (ص‏) بود
، چرا که بالاترین مقام براى انسان است که بنده راستین خدا باشد، جز بر پیشگاه او جبین نساید، و در برابر فرمانى جز فرمان او تسلیم نگردد، هر کارى مى ‏کند براى خدا باشد و هر گام برمى ‏دارد رضاى او را بطلبد.
4-همچنین تعبیر به عبد نشان مى ‏دهد که این سفر در بیدارى واقع شده.و این سیر جسمانى بوده است نه روحانى
، زیرا سیر روحانى معنى معقولى جز مساله خواب یا حالتى شبیه به خواب ندارد، ولى کلمه عبد نشان مى ‏دهد که جسم و جان پیامبر (ص‏) در این سفر شرکت داشته است. 

5-آغاز این سیر ( که مقدمه‏ اى بر مساله معراج به آسمانها بوده و بعدا دلائل آن ذکر خواهد شد مسجد الحرام در مکه و انتهاى آن مسجد الاقصى در قدس بوده است .البته در اینکه پیغمبر (ص) از کنار خانه کعبه به این سیر پرداخت و یا در خانه یکى از بستگانش بود، ( و از آنجا که به همه شهر مکه گاهى به عنوان احترام، مسجد الحرام گفته مى ‏شود این تعبیر در آیه ذکر شده است ) در میان مفسران گفتگو است، ولى بدون شک ظاهر آیه این است که مبدء سیر او مسجد الحرام بوده است.

6-هدف از این سیر، مشاهده آیات عظمت الهى بوده، همانگونه که دنباله این سیر در آسمانها نیز به همین منظور انجام گرفته است تا روح پر عظمت پیامبر (ص) در پرتو مشاهده آن آیات بینات، عظمت بیشترى یابد، و آمادگى فزونترى براى هدایت انسانها پیدا کند، نه آنگونه که کوته‏فکران مى‏ پندارند که پیامبر (ص‏) به معراج رفت تا خدا را ببیند !، به گمان اینکه خدا محلى در آسمانها دارد ! ! به هر حال پیامبر (ص‏) گرچه عظمت خدا را شناخته بود، و از عظمت آفرینش او نیز آگاه بود، ولى شنیدن کى بود مانند دیدن ! در آیات سوره نجم که به دنباله این سفر، یعنى معراج در آسمانها اشاره مى‏کند نیز مى‏خوانیم لقد راى من آیات ربه الکبرى : او در این سفر آیات بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد .

7-جمله انه هو السمیع البصیر  اشاره به این است که بخشش این موهبت به پیامبر (ص‏) بى حساب نبوده بلکه به خاطر شایستگی هائى بوده که بر اثر گفتار و کردارش پیدا شد و خداوند از آن به خوبى آگاه بود."

  

معراج جسمانی یا روحانی؟؟

"در دو سوره از سوره ‏هاى قرآن به این مساله اشاره شده است : نخست همین سوره اسراء است که تنها بخش اول این سفر را بیان مى ‏کند ( یعنى سیر از مکه و مسجد الحرام به مسجد اقصى و بیت المقدس).
اما در سوره نجم طى شش آیه از آیه 13 تا 18 قسمت دوم معراج یعنى سیر آسمانى آمده است
، آنجا مى‏ فرماید : و لقد رآه نزلة اخرى.

عند سدرة المنتهى/ عندها جنة الماوى/اذ یغشى السدرة ما یغشى/ ما زاغ البصر و ما طغى/
لقد رآى من آیات ربه الکبرى

خلاصه مفاد این شش آیه چنین است که پیامبر (ص‏) براى دومین بار فرشته وحى جبرئیل را به صورت اصلى مشاهده و ملاقات کرد (مرتبه اول در آغاز نزول وحى در کوه حرا بود).این ملاقات در نزد بهشت جاویدان صورت گرفت. پیغمبر (ص‏) در مشاهده این منظره دچار خطا و اشتباه نشد .آیات و نشانه‏ هاى بزرگى را از عظمت خدا مشاهده کرد.
این آیات که به گفته اکثر مفسران از معراج سخن مى‏ گوید نیز نشان مى‏ دهد که این حادثه در بیدارى اتفاق افتاده است
، مخصوصا جمله ما زاغ البصر و ما طغى ( چشم پیامبر دچار خطا و انحراف و طغیان نشد ) گواه دیگر بر این موضوع است از نظر حدیث، روایات بسیار زیادى در زمینه مساله معراج در کتب معروف اسلامى نقل شد که بسیارى از علماى اسلام تواتر یا شهرت آن را تصدیق کرده ‏اند، به عنوان نمونه : فقیه و مفسر بزرگ شیخ طوسى در تفسیر تبیان ذیل آیه موردبحث چنین مى‏ گوید : علماى شیعه معتقدند خداوند در همان شبى که پیامبرش را از مکه به بیت المقدس برد او را به سوى آسمانها عروج داد، و آیات عظمت خود را در آسمانها به او ارائه فرمود، و این در بیدارى بود نه در خواب! مفسر بزرگ مرحوم طبرسى ذیل همین آیه مورد بحث احادیث معراج را به چهار گروه تقسیم کرده است:
 1-روایاتى که به حکم تواتر قطعى است
، مانند اصل موضوع معراج .
2-احادیثى که قبول آنها هیچ مانع عقلى ندارد و در روایات به آن تصریح شده است
، مانند مشاهده بسیارى از آیات عظمت خدا در پهنه آسمان.

3-روایاتى که با ضوابط و اصولى که در دست داریم مخالف است ولى مى ‏توان آنها را توجیه کرد، مانند احادیثى که مى‏ گوید پیامبر (ص‏) در آسمانها جمعى را در بهشت و گروهى را در دوزخ دید که باید گفت منظور مشاهده صفات بهشتیان و دوزخیان بوده است ( یا بهشت و دوزخ برزخى).
4-روایاتى که مشتمل بر امور نامعقول و باطل مى ‏باشد و وضع آنها گواه روشنى بر ساختگى بودن آنها است
، مانند روایاتى که مى‏ گوید پیامبر (ص‏) خدا را آشکارا دید، با او سخن گفت، و با او نشست که با هیچ منطقى سازگار نمى‏ باشد بلکه مخالف دلیل عقل و نقل است، و بدون شک این گونه روایات مجعول است.

  

هدف معراج:
با توجه به بحث هاى گذشته این مساله براى ما از جمله واضحات است که هدف از معراج این نبوده که پیامبر (ص‏) به دیدار خدا در آسمانها بشتابد! آنچنان که ساده‏ لوحان پنداشته‏اند که متاسفانه بعضى از دانشمندان غربى به خاطر ناآگاهى یا دگرگون ساختن چهره اسلام در نظر دیگران، آنرا نقل کرده‏اند، از جمله اینکه گیورگیو در کتاب محمد پیامبرى که از نو باید شناخت مى‏ گوید محمد در سفر معراج به جائى رسید که صداى قلم خدا را مى ‏شنید و مى ‏فهمید که خدا مشغول نگهدارى حساب افراد مى ‏باشد! ولى با اینکه صداى قلم خدا را مى‏ شنید او را نمى ‏دید ! زیرا هیچکس نمى‏ تواند خدا را ببیند و لو پیغمبر باشد ( محمد پیغمبرى که از نو باید شناخت صفحه 125 ) .
این نشان مى ‏دهد که مخصوصا قلم از نوع قلم چوبى است ! که به هنگام حرکت روى کاغذ تحریر مى ‏لرزد و صدا مى‏ک ند ! ! و امثال این خرافات و لاطائلات.

نه
،  هدف این بوده که روح بزرگ پیامبر (ص‏) اسرار عظمت خدا را در سراسر جهان هستى، مخصوصا عالم بالا که مجموعه ‏اى است از نشانه‏ هاى عظمت او مشاهده کند، و باز هم درک و دید تازه ‏اى براى هدایت و رهبرى انسانها بیابد .
این هدف صریحا در آیه یک سوره اسراء و آیه 18 سوره نجم آمده است.
روایت جالبى نیز در این زمینه از امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از علت معراج نقل شده است که فرمود : ان الله لا یوصف بمکان
، و لا یجرى علیه زمان و لکنه عز و جل اراد ان
یشرف به ملائکته و سکان سماواته
، و یکرمهم بمشاهدته، و یریه من عجائب عظمته ما یخبر به بعد هبوطه : خداوند هرگز مکانى ندارد، و زمان بر او جریان نمى‏ گیرد، و لکن او
مى‏ خواست فرشتگان و ساکنان آسمانش را با قدم گذاشتن پیامبر در میان آنها احترام کند و نیز از شگفتیهاى عظمتش به پیامبرش نشان دهد تا پس از بازگشت براى مردم بازگو کند ."
برگرفته ازتفسیر نمونه


نوشته شده در سه شنبه 89/9/30ساعت 5:5 صبح توسط نورالهـــدی نظرات ( ) |


Design By : Pichak