سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























آیه 6 سوره زمر رو  وقتی خوندم و حفظ کردم برای یه لحظه عظمت خداوند رو با تمام وجودم احساس کردم.

خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقًا مِّن بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ  ذَلِکُمُ اللَّـهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ  فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (6)*

 
"او شما را از نفس واحدى آفرید
، و همسرش را از ( باقیمانده گل ) او خلق کرد، و براى شما هشت زوج از چهارپایان نازل کرد، او شما را در شکم مادرانتان آفرینشى بعد از آفرینش دیگر در میان تاریکی هاى سه ‏گانه مى‏بخشد، این است خداوند، پروردگار شما، که حکومت ( در عالم هستى ) از آن او است، هیچ معبودى جز او وجود ندارد با این حال چگونه از راه حق منحرف مى ‏شوید ؟!"
*تفسیرآیه در ادامه مطلب

به آیه
36 سوره زمرکه رسیدم سوالی در ذهنم بوجود آمد.

وَمَن یُضْلِلِ اللَّـهُ؟
که خدا را شکر جوابش را پیدا کردم!

أَلَیْسَ اللَّـهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ  وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ  وَمَن یُضْلِلِ اللَّـهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (36)**

** تفسیرآیه در ادامه مطلب   

پ ن: این روزها برام روزهای به یادماندنی هستند هر روز صدای قرآن توی خونمون می پیچه ومن احساس می کنم که این درو دیوارها و تک تک اشیاء خونمون خوشحالن و حسابی دارن کیف می کنند چون تا به حال بشری براشون قران نخونده!!چشمک
از بچگی آرزوم حفظ کل قران بود
یادمه یه دوستی داشتم حافظ 13جزء قرآن بود اون موقع من سوم ابتدایی بودم و اون کلاس پنجم بود هفته ای یه جزء حفظ می کردتعجب منم دلم می خواست مثل اون باشم فرشتهخداجون یعنی میشه منم حافظ کل قران بشم سوال تا الان موفق شدم 16 جزء حفظ کنم خداجون شکــــــــــرت rose
خدا جون کمکم کن تا بتونم ما بقیش هم حفظ کنم praying


*تفسیر بسیار زیبای آیه6

 

" نـخست از آفرینش انسان سخن می گوید, می فرماید: ((او شما را از یک نفس آفرید, و همسرش را از (باقیمانده گل ) او خلق کرد)) (خلقکم من نفس واحدة ثم جعل منها زوجها).
آفـریـنـش همه انسانها از ((نفس واحد)) اشاره به مساله آفرینش آدم جد نخستین ماست , که این هـمه افراد بشر با تنوع خلقت , و خلق و خوی متفاوت , و استعدادهاو ذوقهای مختلف , همه به یک ریشه باز می گردد که آن ((آدم )) است
.

تعبیر به ((ثم جعل منها زوجها)) در واقع اشاره به این است که خدا آدم راآفرید سپس همسرش را از باقیمانده گل او خلق کرد.
لازم به یادآوری است که آفرینش همسر آدم از اجزای وجود خود آدم نبوده بلکه از باقیمانده گل او صورت گرفته است , چنانکه در روایات اسلامی به آن تصریح شده
.

بعد از آن به مساله آفرینش چهارپایان که از وسائل مهم زندگی انسانهاست ـاز یک سو برای تغذیه خـود از شـیـر و گـوشـت آنها استفاده می کنند, و از سوی دیگراز پوست و پشم آنها لباس و انواع وسـائل زنـدگـی مـی سـازنـد, و از سـوی سـوم به عنوان مرکب و وسیله حمل و نقل از آنها بهره می گیرندـ اشاره کرده , می فرماید: ((و برای شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد)) (وانزل لکم من الا نعام ثمانیة ازواج ).
منظور از ((هشت زوج )) گوسفند و بز نر و ماده , شتر و گاو نر و ماده است
.
سـپـس بـه حـلـقـه دیـگری از حلقه های آفرینش پروردگار که تطورات خلقت جنین بوده باشد پـرداخـتـه , مـی گـویـد: ((او شـمـا را در شـکم مادرانتان آفرینشی بعد ازآفرینش دیگر در میان تاریکیهای سه گانه می بخشد)) (یخلقکم فی بطون امهاتکم خلقا من بعد خلق فی ظلمات ثلث ).
ظـلـمـتهای سه گانه اشاره به ظلمت شکم مادر, و ظلمت رحم , و مشیمه (کیسه مخصوصی که جـنـیـن در آن قرارگرفته است ) می باشد که در حقیقت سه پرده صخیم است که بر روی جنین کشیده شده
.
سیدالشهدا, امام حسین (ع ) در دعای معروف ((عرفه )) به هنگام برشمردن نعمت و قدرت خداوند به پیشگاه او چنین عرض می کند: ((آغاز آفرینش مرا ازقطرات ناچیز منی قرار دادی , سپس مرا در ظلمتهای سه گانه , درمیان گوشت وپوست و خون ساکن نمودی , آفرینش مرا آشکار نساختی , و در آن مـخـفـیـگـاه بـه تـطورات خلقتم ادامه دادی , و هیچیک از امور حیاتی مرا به من واگذار نکردی ,سپس مرا به دنیا کامل و سالم منتقل ساختی )).
در پـایـان آیـه و بـعـد از ذکـر حـلقه های سه گانه توحیدی پیرامون خلقت انسان , وچهارپایان , و تـطـورات جـنین , می گوید: ((این است خداوند, پروردگار شما که حکومت (عالم هستی ) از آن اوسـت , هـیچ معبودی جز او نیست پس چگونه از راه حق منحرف می شوید))؟! (ذلکم اللّه ربکم له الملک لا الـه الا هو فانی تصرفون ).
گـوئی انـسـان را بـعـد از مشاهده این آثار بزرگ توحیدی به مقام شهود ذات پروردگار رسانده , سپس به ذات مقدسش اشاره کرده , می گوید: ((این است خداوندو معبود و پروردگار شما)).
با صد هزار جلوه برون آمدی که من ـــــ با صد هزار دیده تماشا کنم تو را.

**تفسیر بسیار زیبای آیه36


هـدایـت در لـغـت به معنی دلالت و راهنمائی توام با لطف و دقت است و آن رابه دو شعبه تقسیم کـرده انـد: ((ارائه طریق )) و ((ایصال به مطلوب )) و به تعبیر دیگر((هدایت تشریعی )) و ((هدایت تکوینی
)).
تـوضـیـح این که : گاه انسان راه را به کسی که طالب آن است با دقت تمام ولطف و عنایت نشان می دهد, اما پیمودن راه و رسیدن به مقصود برعهده خوداوست
.
ولی گاه دست طالب راه را می گیرد و علاوه بر ارائه طریق او را به مقصدمی رساند.
البته نقطه مقابل آن ((اضلال )) است
.
یـک نـگـاه اجـمـالی به آیات قرآن به خوبی روشن می سازد که قرآن هدایت وضلالت را فعل خدا می شمرد, و هر دو را به او نسبت می دهد.
مطالعه سطحی این آیات و عدم درک معنی عمیق آنها سبب شده است که گروهی در تفسیر آنها به ((ضلالت )) بیفتند و زیر آوارهای مکتب ((جبر)) مدفون گردند.
اما دقیقترین تفسیری که با همه آیات هدایت و ضلالت سازگار است و همه آنها را به خوبی تفسیر می کند این است که بگوئیم :.
هـدایـت تـشـریعی به معنی ارائه طریق , جنبه عمومی و همگانی دارد و هیچ قید و شرطی در آن نـیست , چنانکه در آیه 3 سوره دهر آمده : ((ما راه را به انسان نشان دادیم خواه شکرگزاری کند یا کـفـران )) و در آیـه 51 سـوره آل عـمران می خوانیم : ((توهمه انسانها را به صراط مستقیم دعوت می کنی )) بدیهی است دعوت پیامبر مظهردعوت خداست چرا که هرچه او دارد از خدا دارد.
و دربـاره جـمـعی از منحرفان و مشرکان در آیه 23 سوره نجم آمده است :((هدایت الهی از سوی پروردگار به سراغ آنها آمد)).
اما هدایت تکوینی به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنهااز تمام پیچ و خـمهای راه , و حفظ و حمایت از آنها تا رساندن به ساحل نجات که موضوع بحث بسیاری دیگر از آیـات قـرآن اسـت هرگز بی قید و شرط نمی باشد, این هدایت مخصوص گروهی است که اوصاف آنـهـا در قرآن بیان شده و اضلال که نقطه مقابل آن است نیز مخصوص گروهی است که اوصاف آنان نیز بیان گشته
.
قـرآن مـجـیـد در یـک جا سرچشمه ضلالت را فسق و خروج از اطاعت و فرمان الهی شمرده شده (بقره /26).
در جای دیگر تکیه روی مساله ظلم شده و آن را زمینه ساز ضلالت معرفی کرده (بقره /258).
و در جای دیگر کفر به عنوان زمینه ساز گمراهی ذکر شده (بقره /264).
باز در آیه دیگر اسراف و دروغگوئی را عامل گمراهی شمرده است (غافر/28).
نـتـیجه این که قرآن ضلالت الهی را مخصوص کسانی می شمرد که دارای این اوصافند: ((کفر)), ((ظلم )), ((فسق )), ((دروغ )), ((اسراف )) و ((کفران )).
آیا کسانی که دارای این اوصافند شایسته ضلالت و گمراهی نیستند؟!.
ایـن در زمینه مساله ضلالت , و اما در مورد ((هدایت )) نیز شرائط و اوصافی درقرآن بیان شده که نشان می دهد آن هم بدون علت , و برخلاف حکمت الهی نیست
.

در یـک جـا پـیـروی فـرمـان خدا, و جلب خشنودی او, زمینه ساز هدایت الهی شمرده شده است (مائده /16).
در جای دیگر توبه و انابه عامل استحقاق هدایت شمرده شده است (رعد/27).
و در آیه دیگر جهاد آن هم جهاد مخلصانه و در راه خدا به عنوان شرط اصلی هدایت ذکر شده است (عنکبوت /69).
و بـالاخـره در آیه دیگر پیمودن مقداری از راه هدایت به عنوان شرطی برای ادامه این راه به لطف خداوند ذکر شده است (محمد/17).
نـتـیـجه این که تا از سوی بندگان توبه و انابه ای نباشد, تا پیرو فرمان او نباشند تا جهاد و تلاش و کوششی صورت نگیرد, و تا گامهای نخستین را در مسیر حق برندارند, لطف الهی شامل حال آنان نمی شود, دست آنان را نمی گیرد و ایصال به مطلوب نمی کند.
آیـا شمول هدایت نسبت به کسانی که دارای این اوصافند بی حساب است ویا دلیل بر جبری بودن هدایت محسوب می شود!.
ملاحظه می کنید آیات قرآن در این زمینه بسیار روشن و گویاست , منتهی کسانی که نتوانسته یا نـخـواسـته اند جمع بندی صحیحی از آیات هدایت و ضلالت کنند گرفتار چنان اشتباه خطرناکی شـده انـد, و ((چـون نـدیـدنـد حقیقت , ره افسانه زدند)) باید گفت زمینه این ((ضلالت )) را نیز خودشان فراهم ساخته اند!."                                   
                         
  منبع: تفسیر نمونه 


نوشته شده در شنبه 88/9/14ساعت 12:0 صبح توسط نورالهـــدی نظرات ( ) |


Design By : Pichak