سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























قصص/23

وَلَمَّا وَرَدَ مَآءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّی‏ یُصْدِرَ الرِّعَآءُ وَ أَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ

"و چون موسی به (چاه) آب مدین رسید، گروهی از مردم را در اطراف آن دید که به سیراب کردن (چهار پایان خویش) مشغول اند و در کنار آنان به دو زن برخورد که مراقب بودند (تا گوسفندانشان با گوسفندان دیگر مخلوط نشوند. پس موسی جلو رفته و به آنان) گفت: منظور شما (از این کناره ‏گیری) چیست؟ گفتند: ما (برای پرهیز از اختلاط با مردان، گوسفندان خود را) آب نمی‏ دهیم تا این‏که همه‏ ی چوپانان خارج شوند و (حضور ما در این‏جا برای آن است که) پدر ما پیرمردی کهنسال است."

نکات :

حریم میان زن و مرد یک ارزش است که دختران شعیب آن را مراعات می‏کردند. «و وجَدَ من دونهم امرأتین»
سعی کنیم در حرف زدن با نامحرم
، خلاصه سخن بگوییم. «ما خَطبُکما»
کار زن در خارج از منزل اشکالی ندارد، به شرط آنکه:
الف: زن در محیط کار، تنها نباشد. «امرأتین»
ب: با مردان اختلاطی نداشته باشد. «من دونهم - لانسقی حتّی یصدر الرّعاء»
ج: مردی که توان کار داشته باشد، در خانواده نباشد. «أبونا شیخ کبیر»
اگر در موضعی غیر عادّی قرار داریم، از خود دفع شبهه کنیم. «و أبونا شیخ کبیر»
  تفسیر نور

 سوره عنکبوت:

مَثَلُ الَّذِینَ اتخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنکبُوتِ اتخَذَت بَیْتاًوَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْت الْعَنکبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ‏(41)


"کسانى که غیر از خدا را اولیاء خود برگزیدند
، همچون عنکبوتند که خانه ‏اى براى خود انتخاب کرده و سست‏ ترین خانه ‏ها خانه عنکبوت است اگر مى‏ دانستند!"

 
سوره فرقان

آیات 63 تا
74


"صفات عبادالرحمن
:
 
1)
نفی کبر و غرور و خودخواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن او آشکار می ‏شود
2)
  حلم و بردباری (
وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشونَ عَلی الأَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُوا سلَماً(63))
3)
عبادت خالصانه پروردگار (وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سجَّداً وَ قِیَماً(64))
4)
خوف و ترس از مجازات و کیفر الهی (
وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصرِف عَنَّا عَذَاب جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کانَ غَرَاماً(65) إِنَّهَا ساءَت مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً(66))
5)
اعتدال و دوری از هر گونه افراط و تفریط در کارها مخصوصا در مساله انفاق است**(وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسرِفُوا وَ لَمْ یَقْترُوا وَ کانَ بَینَ ذَلِک قَوَاماً(67))
6)
آنها کسانی هستند که معبود دیگری را با خداوند نمی ‏خوانند
7
)انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده جز به حق به قتل نمی ‏رسانند
8)
زنا نمی‏ کنند(وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْس الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقّ‏ِ وَ لا یَزْنُونَوَ مَن یَفْعَلْ ذَلِک یَلْقَ أَثَاماً(68))
9)
آنها کسانی هستند که شهادت به باطل نمی ‏دهند ( و در مجالس باطل شرکت نمی‏ کنند) )
10)
هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند بزرگوارانه از آن می ‏گذرند.(وَ الَّذِینَ لا یَشهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کرَاماً(72))
11)
آنها کسانی هستند که هر گاه آیات پروردگارشان به آنها گوشزد شود کر و کور روی آن نمی ‏افتند !(وَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرُوا بِئَایَتِ رَبِّهِمْ لَمْ یخِرُّوا عَلَیْهَا صمًّا وَ عُمْیَاناً(73)
12
)
آنها کسانی هستند که می ‏گویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما
، مایه روشنی چشم ما قرار ده و ما را پیشوای پرهیزگاران بنما!
(وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَب لَنَا مِنْ أَزْوَجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً(74))"

 

**"سخن را روی کیفیت انفاق آنان می‏ برد و می‏ گوید : انفاقی عادلانه و دور از هر گونه اسراف وسخت ‏گیری دارند، نه آن چنان بذل و بخششی کنند که زن و فرزندشان گرسنه بمانند، و نه آن چنان سخت‏گیر باشند که دیگران از مواهب آنها بهره نگیرند.

در تفسیر اسراف و اقتار که نقطه مقابل یکدیگرند مفسران سخنان گوناگونی دارند که روح همه به یک امر بازمی ‏گردد و آن اینکه اسراف آن است که بیش از حد و در غیر حق و بیجا مصرف گردد، و اقتار آن است که کمتر از حق و مقدار لازم بوده باشد.

در یکی از روایات اسلامی تشبیه جالبی برای اسراف و اقتار و حد اعتدال شده است و آن اینکه هنگامی که امام صادق (ع‏) این آیه را تلاوت فرمود مشتی سنگ‏ریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت، و فرمود این همان اقتار و سخت‏ گیری است، سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روی زمین ریخت و فرمود این اسراف است، بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود به گونه ‏ای که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش بازماند، و فرمود این همان قوام است.

واژه قوام ( بر وزن عوام ) در لغت به معنی عدالت و استقامت و حد وسط میان دو چیز است و قوام ( بر وزن کتاب ) به معنی چیزی است که مایه قیام و استقرار بوده باشد ."

تفسیر نمونه ج : 15ص :153 



نوشته شده در دوشنبه 89/3/17ساعت 12:0 صبح توسط نورالهـــدی نظرات ( ) |


Design By : Pichak